موسی بن یحیی برمکیبرمکیان، خاندان بانفوذ ایرانی در دستگاه خلافت عباسی و صاحبان املاک بسیار در حرمین است. یکی از شخصیتهای این خاندان، موسی بن یحیی برمکی است. ۱ - والی شامموسی که مأمون او را در شجاعت سرآمد دانسته است [۳]
عبدالملک بن محمد ثعالبی، تحفة الوزراء، ج۱، ص۱۴۰، چاپ حبیب علی راوی و ابتسام مرهون صفار، بغداد۱۹۷۷.
پس از ولایت بر طبرستان، به همراه برادر، در۱۷۶ و در روزگار شورش ابوالهَیذام، ولایت دمشق و شام یافت و به دمشق رفت و میان مُضریّه و یمانیّه صلح برقرار کرد. [۴]
محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری:تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۲۵۱، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲۱۳۸۷/ ۱۹۶۲۱۹۶۷).
در۱۸۷، در سفر حج هارون بر موسی خشم گرفت، زیرا به سعایت علی بن عیسی بر این باور بود که وی در خراسان قصد شورش داشته است. پنهان شدن موسی در کوفه، که به انگیزه فرار از دیونش به طلبکاران بود، سوءظن خلیفه را بیش از پیش برانگیخت. گرچه با وساطت مادر فضل، موسی از مهلکه جست، اما این ماجرا نخستین رخنه در قدرت برمکیان و اولین نشانه سرانجام شومی بود که خلیفه تدارک دیده بود. [۵]
محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری:تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۲۹۳، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت (۱۳۸۲۱۳۸۷/ ۱۹۶۲۱۹۶۷).
او با دیگر برمکیان، پس از قتل جعفر، دستگیر شد. [۶]
محمد بن عبدوس جهشیاری، الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۱۸۶، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
برخی به قتل او و دیگر فرزندان و اهل بیت برمکیان در حضور خلیفه اشاره کردهاند [۷]
محمد بن محمد بلعمی، تاریخنامه طبری، ج۲، ص۱۱۹۹، چاپ محمد روشن، تهران ۱۳۶۶ ش.
[۸]
حاجی بن نظام عقیلی، آثار الوزراء، ج۱، ص۵۲، چاپ جلال الدین محدث ارموی، تهران ۱۳۶۴ ش.
که درست نیست. محمد امین او را همراه برادرش، محمد، از زندان رقّه آزاد کرد. [۹]
محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۲۴۳، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
موسی در لشکرکشی غَسّان بن عَبّاد به هند با او همراه بود و در ۲۱۶ به حکومت بلاد سند رسید. او با راجه بالا جنگید و او را که حاضر بود پنج هزار درهم برای خلاصی خود بدهد، کشت. مأمون حکومت سند را به او داده بود. موسی در ۲۲۱ درگذشت. ۲ - حکومت پسر موسیپس از موسی، پسرش عمران بن موسی برمکی جای وی را در حکومت سند گرفت. معتصم بالله ولایت او را در منطقه سند پذیرفت. او پس از جنگهایی در قیقان شهر بیضا را برای لشکر ساخت، سپس قَندابیل را گشود و آنگاه به غزای اَلْمید رفت. در فتنه میان نزاریان و یمانیان، به یمانیان گرایش یافت و سرانجام در ۲۲۶ در جنگ با عمر بن عبدالعزیز الهَبّاری کشته شد. از میان بازماندگان، عباس بن فضل و احمد بن محمد، نوادگان یحیی، به یاری فضل بن سهل نزد مأمون رفتند و فضل با اشاره به حق این خاندان، مأمون را بر سر لطف آورد تا به این دو خلعت دهد و آنان را در زمره اطرافیان خود درآورد. [۱۲]
محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتاب، ج۱، ص۲۴۴، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸.
سرگذشت داستانگونه عباس و اسماء، که ظاهراً فرزندان فضل بودند، در کتاب اخبار برامکه آمده است. [۱۳]
ابوالقاسم بن غسّان، اخبار برامکه، ج۱، صرماـ رن، با مقدمه عبدالعظیم گرکانی، تهران ۱۳۱۲ ش.
۳ - پانویس
۴ - منبعحوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله «برمکیان». سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «برمکیان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۱۶. ردههای این صفحه : حاکمان برمکی | درگذشتگان سال 221 (قمری)
|